«چهل حدیث حجاب» در بازار کتاب
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۶۱۳۵۶
کتاب «چهل حدیث حجاب» به قلم حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسن رحیمیان توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ تاب «چهل حدیث حجاب» به قلم حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسن رحیمیان در ۷۴ صفحه روانه بازار نشر شده است.
پیامبر گرامی اسلام در حدیث معروف اربعین که شیعه و سنی آن را به طرق متعدد روایت کردهاند، توصیه اکیدی به گردآوری، نگارش و حفظ چهل حدیث کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در کتاب «چهل حدیث حجاب» حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان نیز با انگیزه تبیین جایگاه زن در نگاه اسلام، چهل حدیث درباره حجاب، نگاه و ازدواج جمعآوری کرده است به امید آنکه با بهره گرفتن از سخنان نورانی مکتب وحی و گذاشتن نواهی الهی و برخورد سلبی اسلام با گناهان و عوامل تباهی جامعه در کنار اوامر مؤکد و برخورد اثباتی آیین حق درباره ازدواج، راه سعادت جامعه فراهم شود.
انتهای پیام//
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: بازار کتاب جامعه شیعه و سنی فرهنگ و هنر مسلمانان چهل حدیث حجاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۶۱۳۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونمایی از «شب آبستن» در نمایشگاه کتاب تهران
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «شب آبستن» نوشته محدثه قاسم پور به تازگی توسط نشرصاد در ۱۱ فصل و ۱۵۲ صفحه منتشر و روانه بازار نشر شده است.
این کتاب مجموعه داستانی کوتاه است که نام داستانها یا فصلهای آن به ترتیب عبارتند از: چشمت را باز کن! گذشته نمی گذره! به خاطربچه ام، دروغگو نیستم، بلیط دارم، ذهنم که فلج نیست، برگه رو نمیدید؟ بده به من، کشتنش، تو خدایی؟ و چشمم را باز میکنم.
در بخشی از «دروغگو نیستم» فصل چهارم این کتاب میخوانیم:
«پادویی برای من افتخار نبود، حتی پله ترقی هم نبود. آقاجان میگفت: «کاسب نیستی. فقط از کاسبی حرافی و فضولی را خوب بلدی.» بعد از گرفتن مدرک مهندسی و شنیدن رفتار مامان با فاطمه بی خیال زندگی شدم. هرچه آقاجان اصرار کرد که کاسبی راه بنداز، توی گوشم نرفت. کسی نیاز به کار و کاسبی داشت که قصد ازدواج داشته باشد. برای امیدی که عمه از ازدواج نهی اش کرده بود چه امیدی به کار و کاسبی مانده بود. جواب آزمایش ژنتیک هم که آمد مطمئن شدم ازدواجم کار درستی نیست. دردهای عمه را دیده بودم بهترین کار همین ازدواج نکردن بود. شبیه کشیشهای مسیحی رهبانیت پیشه کردم. شیره سوهان قم گیرم انداخت. از حجره داری بازار تهران رسیدم به حجره طبقه دوم حوزه.
چندپایه که گذشت، درسهای سخت حوزه، محیط رسمی غیرقابل تشبیه به دانشکده مهندسی، دلسردم کرده بود. حوزه شبیه مهندسی نبود. دلم کنجکاوی و فرمول پیدا کردن خواست. سرگرمی ام ویندوزنصب کردن روی لپ تاپ هم حجرههایم بود. تیپ و قیافه ام را هم تغییر کردم. عمراً از بچههای قدیم و هم دانشگاهیها کسی مرا تشخیص میداد. خودم هم این امید جدید را نمیشناختم.»
کد خبر 6099565 الناز رحمت نژاد